p2

( بچه ها قبلش یه چیزی بگم ، جی هوپ دشمن اصلی بابای کوک و ات هست )

ویو کوک
همینو کم داشتیم

رفتم دستشو گرفتم و اون یکی دستم رو دورش حلقه کردم

_ خیلی بدی
+تقصیر من چیه
هر دومون هم زمان گفتیم : ولی به حر حال خیلی خوشگلی

ات خجالت کشید

ویو ات
بعد رقصیدن رفتیم نشستیم و دیگه همه رقصیدن و دیگه فامیل ها و دوست های بابام هم رفتن و فقط عمو و کوک موندن

م ات : ات و کوک بیاید اتاق کارتون دارم

رفتیم توی اتاق من و روی تختم نشستیم

م ات : خوب بابا ها هم اومدن ، ببینید بچه ها مادر بزرگتون تصمیم گرفته شما با هم ازدواج کنید
+_ چییییییییییییییییی؟؟؟
م ات : میدونم خیلی رابطه ی خوبی باهم ندارید و دوست نیستید ولی از دست من کاری بر نمیاد

_ مامان ، ما از هم متنفریمممممم

م ات : ساکت ، همین که هست حرف حرف مادر بزرگتونه


حالا چیکار کنم آه









شرط ها کامل نبود ولی گذاشتم

حمایت کنید

شرط
۵ لایک
۱۰ کامنت
دیدگاه ها (۱۰)

پ۳

پ۴ویو ات صبح بیدار شدم که دیدم توی بغل کوکم و سرش بالای سرمه...

p1

معرفی فیک ( وقتی پسر عموت بود و ازش متنفر بودی و باید به زور...

پارت ۱۶

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

عشق چیز خوبیه پارت ۹صبح روز بعد ویو اتبا درد بدی از خواب پاش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط